..::سرزمین ارتباطات::..

کد مطلب: ۲۳۲۷۶۵  |  تاريخ: ۱۳۹۹/۷/۲۰  |  ساعت: ۱۰ : ۳


ممنوع التصویری شجریان در صداوسیما هم پس از وداع رفع شد

محمدرضا شجریان درگذشت. این تلخ‌ترین و مهم‌ترین خبر هفدهم مهرماه و حتی شاید سال 99 تا به امروز است. خبری که بسیاری از ایرانیان داخل و خارج مرزهای کشور را به واکنش واداشت. واکنشی توامان با غم. رسانه‌ها یکی پس از دیگری، فارغ از خط و ربط‌های سیاسی و نوع نگاه‌شان به مطالبات اجتماعی به پوشش خبر خداحافظی یکی از بزرگترین چهره‌های موسیقی ایران با دار فانی پرداختند و در این میان ساختمان شیشه‌ای جام‌جم نیز از غافله جا نماند و پس از سال‌ها، تصویری از محمدرضا شجریان را پخش و خبر درگذشت او را رسما اعلام و تایید کرد تا کاربران شبکه‌های اجتماعی کنار ناظران و فعالان سیاسی و رسانه‌ای بار دیگر از بی‌مهری‌های صداوسیمای جمهوری اسلامی به چهره‌های موردعلاقه مردم بگویند و از هزار و یک خط قرمز به‌زعم فعالان و کارشناسان، تصنعی این سازمان گلایه و انتقاد کنند. انتقادها اما به همین جا ختم نشد و همچون مراسم تشییع رییس فقید مجمع تشخیص مصلحت نظام، حاضران مقابل بیمارستان جم، یکی پس از دیگری به انتقاد از صداوسیما پرداخته و شعارهایی را علیه نوع مدیریت این سازمان و نگاه حاکم بر آن به پدیده‌های سیاسی و اجتماعی سر دهند؛ شعارهایی که نه اولین بار بود و احتمالا، نه آخرین بار. ماجرای رفع ممنوع‌التصویری ممنوع‌الچهره‌ها در صداوسیما پس از وداع با دار فانی سال‌های سال است که در جریان است ولی یکی از پررنگ‌ترین انتقادات به این نهاد به روز درگذشت اکبر هاشمی رفسنجانی برمی‌گردد. ساختمان جام‌جم آن زمان نیز تصویر بزرگی از او را پخش کرد و مجریانش با لحنی حزن‌آلود، از درگذشت یکی از بزرگترین چهره‌های انقلاب و جمهوری اسلامی خبر دادند ولی روز تشییع پیکر او، جمعیت حاضر نه‌تنها ممنوع‌التصویری و اتهامات صداوسیما به هاشمی رفسنجانی را فراموش نکرد، بلکه یکی از صریح‌ترین شعارهای آن جمعیت   به این نهاد و اقداماتش اختصاص یافت. جام‌جم اما بازهم عقب نکشید و عین همین رویه را در ماجرای درگذشت آیت‌الله یوسف صانعی، از مراجع تقلید نزدیک به جریان اصلاحات تکرار کرد تا نوع مواجهه این نهاد با درگذشت محمدرضا شجریان برای هیچ‌کس تازگی نداشته باشد.

 یک بغض قدیمی
روابط محمدرضا شجریان با صداوسیمای ایران - پیش و پس از انقلاب اسلامی- همیشه پر کش و قوس و پر بسامد بود. او که همراه با هوشنگ ابتهاج و محمدرضا لطفی سال 57 و در اعتراض به کشتار 17 شهریور و جنایت سینما رکس آبادان از «رادیو و تلویزیون ملی» استعفا داده و اقدام خود را «اعتراض» به روندهای جاری خوانده بود، تا پیش از سال 88 و انتخابات پرجنجال دهمین دوره ریاست جمهوری ایران، چندان با  صداوسیمای جمهوری اسلامی بیگانه نبود؛ هرچند که حضور پررنگی هم دربرنامه‌های این سازمان نداشت ولی حداقل صدای ماندگارش گاه و بی‌گاه از تریبون صداوسیما پخش شده و به گوش ایرانیان می‌رسید. هرچند آخرین حضور شجریان در صداوسیما به دهه 70 برمی‌گردد ولی پس از جنجال‌های انتخابات ریاست‌جمهوری 88 و حمایت رسمی او از معترضان و انتقادش از نوع برخوردهای صورت گرفته با آنان، سبب شد تا صدا و تصویرش همزمان به جرگه ممنوعه‌های صداوسیما بپیوندد. شجریان آن سال طی نامه‌ای به عزت‌الله ضرغامی، رییس وقت صداوسیما خواستار توقف پخش آثارش از صداوسیما شد ولی همزمان حساب «ربنا» و «مناجات افشاری» خود را از مابقی آثارش جدا دانست و این دو اثر ماندگار را به ملت ایران تقدیم و پخش‌شان را از تریبون صداوسیما بلا اشکال اعلام کرد. تیرماه 88 شجریان به علت «پخش بدون رضایت آثار» خود در صداوسیما، شکایتی را «مستند به ماده 23 قانون حمایت از حقوق مولفان، مصنفان و هنرمندان» از صداوسیما «در دادسرای کارکنان دولت» ثبت کرد. شکایتی که واکنش تند صداوسیما را درپی داشت و براساس اعلام محمدحسین صوفی، معاون وقت این سازمان،  دستور توقف  پخش ربنای  شجریان هم صادر شد.
 انتقام  به ‌سبک  جام جم
نکته قابل‌توجه آن‌که اگر پس از درگذشت اکبر هاشمی رفسنجانی و یوسف صانعی و سایر ممنوع‌التصویرهای ایران، صداوسیما به پوشش اخبار مربوط به آنان پرداخت و در اولویت نخست بخش‌های خبری خود قرارشان داد، درباره محمدرضا شجریان اوضاع متفاوت بود. صداوسیما که این روزها حساب‌های رسمی‌اش در شبکه‌های اجتماعی به‌ویژه تلگرام برای عقب نماندن از بازار بازنشرها، بعضا به انتشار اخبار تاییدنشده هم دست زده، ترجیح داد در بخش‌های خبری خود، خداحافظی یکی از بزرگترین هنرمندان ایرانی با دار فانی را به‌عنوان اولویت هشتم به بعد، به مخاطبانش ارائه دهد تا رابطه نه‌چندان حسنه مدیران این سازمان با شجریان بار دیگر بر همگان اثبات شود. جالب آن‌که شبکه خبر که حداقل در قیاس با سایر بخش‌های خبری این رسانه، بیشتر به موضوع درگذشت شجریان پرداخته بود، بعضا به‌منظور جلوگیری از حضور مردم در محل تشییع پیکر او در تهران و مشهد، به تحریف گفته‌های همایون شجریان، فرزند خسرو آواز ایران پرداخت و انتقادات ناظران را دوچندان کرد. ناظرانی که همزمان منتقد نوع مواجهه نمایندگان یازدهمین دوره مجلس شورای اسلامی و بسیاری از دیگر مسئولان با موضوع درگذشت محمدرضا شجریان بوده و از تقسیم جامعه به خودی و غیرخودی توسط آنان گلایه داشتند.

فیلترینگ هوشمند
آنچه در این میان می‌تواند از مقوله رفع‌ممنوع‌التصویری شجریان و نوع برخورد سلیقه‌ای مدیران رسانه ملی با او مهم‌تر باشد، احتمالا فیلترینگ هوشمند حاکم بر ساختمان شیشه‌ای است. مدیران صداوسیما اگرچه پس از درگذشت هاشمی رفسنجانی، او  را از لیست ممنوعه‌های این سازمان خارج کردند ولی از قرار معلوم در سال‌های گذشته تلاش چشمگیری را در راستای حذف نقش او در سال‌های ابتدایی جمهوری اسلامی و به‌ویژه جنگ تحمیلی به عمل آورده‌اند؛ چنان‌که بارها و بارها محسن هاشمی رفسنجانی به‌عنوان فرزند ارشد رییس فقید مجمع تشخیص مصلحت نظام نسبت به تداوم این روندها در جام‌جم هشدار داده و خواستار اصلاح نوع نگاه آنان شده است. از قرار معلوم جام‌جم این روزها تلاش می‌کند از میان روزگار حیات ممنوعه‌های دیروزش، آنچه را می‌پسندد، استخراج کرده و مابقی موارد را همچنان از افکار عمومی مخفی نگه دارد؛ حال آن‌که به‌زعم بسیاری از ناظران، این روند اگر موفقیت‌آمیز بود، این سازمان امروز حداقل نامش میان شعارهای انتقادی حامیان چهره‌های فرهنگی و سیاسی و اجتماعی تکرار نمی‌شد. سوی دیگر میدان اما برخی از ناظران بی‌قانونی حاکم بر صداوسیما و نبود نظارت بیرونی بر این نهاد را به‌عنوان دلایل تداوم این قبیل اقدامات و سانسورهای سلیقه‌ای عنوان می‌کنند و جالب آن‌که یازدهمین دوره مجلس شورای اسلامی که پس از رد صلاحیت گسترده شورای نگهبان و مشارکت حداقلی واجدان شرایط روی کار آمد، این روزها تلاش می‌کنند تا پس از سال‌ها قانونی را برای اداره این سازمان تهیه و تصویب کنند. قانونی که اگرچه امکان نظارت بیرونی بر این نهاد را ایجاد نکرده و طبیعتا نمی‌تواند مانع فیلترینگ هوشمند مدیران جام‌جم و رفتارهای سلیقه‌ای آنان شود ولی شاید در آینده امکان برخورد قانونی با اقدامات سلیقه‌ای را فراهم آورد؛ آینده‌ای البته نه چندان نزدیک.

 

منبع: اعتماد


لينک مطلب: http://www.newsday.ir/ NSite/FullStory/?Id=232765

چاپ خبر