241141 فکر نکنید حقوقی‌های بورس گرگ‌های وال‌استریت‌اند حبیب آرین/ حسن کاظم‌زاده تحلیلگر بازار سرمایه، معتقد است حقوقی‌های بازار سرمایه همواره یک‌گام نسبت به حقیقی‌ها عقب‌تر هستند و تحت‌تاثیر فضای روانی حاکم به فروش سهام دست می‌زنند. او با تشریح رفتار دیگر بازیگران بازار سرمایه، یعنی سهامداران حقیقی، سیاست‌گذاران و بازارگردانان به خلأ تحلیل در بازار سرمایه تاکید می‌کند. مشروح این گفت‌وگو را در زیر بخوانید. <p><span style="font-size: 12px">به نظر شما درحال&zwnj;حاضر مهم&zwnj;ترین عوامل اثرگذار بر بازار چیست؟<br />قیمت سهام و تحلیل&zwnj;های بنیادی&zwnj; از وضعیت سودآوری شرکت&zwnj;ها نشان می&zwnj;دهد که بسیاری از نماد&zwnj;ها در سطحی قرار دارند که می&zwnj;توان آنها را ارزنده خواند؛ و حتی بعضی از سهام در &zwnj;محدوده&zwnj;ای هستند که ارزان به حساب می&zwnj;آیند و زیر ارزش ذاتی هستند. با این حال به&zwnj;دلیل بعضی از ریسک&zwnj;هایی که برخی از آنها منطقی و برخی دیگر از آنها تحمیلی است؛ تمایل به خرید و نگهداری سهام بسیار پایین آمده و ناامیدی و نگرانی در بازار ایجاد شده است. ریسک&zwnj;های منطقی در واقع در هر بازاری وجود دارد، مانند کاهش ارزش برابری دلار که ممکن است درآمد&zwnj;های شرکت&zwnj;هایی که به نوعی صادراتی هستند و قیمت&zwnj; آنها تحت&zwnj;تاثیر دلار است را تحت&zwnj;تاثیر قرار دهد. اما در طرف دیگر قیمت&zwnj;های جهانی رشد کرده است و رشد قیمت&zwnj;های جهانی، &zwnj;نتوانسته قیمت سهام را افزایش دهد. اما درخصوص ریسک&zwnj;های تحمیلی باید به ریسک&zwnj;هایی که به&zwnj;واسطه سیاست&zwnj;گذار ایجاد می&zwnj;شود، اشاره کرد. یکی از دلایل ایجاد این ریسک&zwnj;ها این است که وضعیت تصمیم&zwnj;گیری نسبت به سیاست&zwnj;ها مشخص نیست. یک سری از اتفاقات نیز غیرمعمول و غیرمنطقی است که موجب فشار بیشتر بر بازار می&zwnj;شود. شاید نتوان تاثیر این قبیل اقدامات را با عدد و رقم نشان داد. ممکن است یک تصمیم روی یک سهم یا صنعتی در عمل 10 درصد اثر گذار باشد و سودآوری شرکت را تحت&zwnj;تاثیر قرار دهد. اما همان تصمیم موجب ایجاد جوی می&zwnj;شود که نشان می&zwnj;دهد تصمیم&zwnj;ساز بازار را پس زده و به نحوی اعتقادی به این بازار؛ حداقل از طرف بخشی از تصمیم&zwnj;گیران وجود ندارد. این شرایط موجب ایجاد فضای عدم اطمینان و ابهام شده است.<br /><br />می&zwnj;بینیم که تصمیمی در وزارت صمت گرفته می&zwnj;شود و ممکن است روی برخی از شرکت&zwnj;های فولادی اثر گذاشته باشد؛ یا شایعه&zwnj;ای درخصوص اخذ مالیات از شرکت&zwnj;های صادرات محور پخش می&zwnj;شود. اما فضای شکل گرفته روی کلیت بازار اثر می&zwnj;گذارد و بسیاری از سهم&zwnj;ها متاثر می&zwnj;شود. آیا این نسبت معنادار است یا تحت&zwnj;تاثیر فضای روانی است؟<br />طبیعتا قیمت محصولات فولادی شرکت&zwnj;ها نسبت به آنچه که واقعا می&zwnj;توانند صادر کنند، 30 درصد پایین&zwnj;تر در بورس کالا و بالاجبار می&zwnj;فروشند. یا درخصوص مالیات این تصمیم می&zwnj;تواند اثری قابل توجه ایجاد کند. به فرض درخصوص شرکتی که یک میلیارد دلار سرمایه&zwnj;گذاری کرده و تجهیزاتی را خریداری کرده و ماده خامی را به محصول تبدیل می&zwnj;کند؛ این موضوع را مطرح کنند که این ماده نیمه خام به حساب می&zwnj;آید و باید به آن مالیات داد. به&zwnj;عنوان مثال چنین تصمیمی می&zwnj;تواند 20 درصد سودآوری شرکت&zwnj;ها را تحت&zwnj;تاثیر قرار می&zwnj;دهد و در نتیجه از قیمت&zwnj; سهام یک صنعت یا یک سهم خاص کاسته شود. اما اینها یک جو عمومی و کلی نیز ایجاد می&zwnj;کند. مثلا وقتی این بحث مطرح می&zwnj;شود که هر کسی سهم دارد باید 10 درصد سود سالانه را مالیات بدهد، موضوعی که بارها تکذیب شده است؛ یا اخبار متناقضی که درخصوص نرخ خوراک مطرح می&zwnj;شود؛ موجب عدم اطمینان به سیاست&zwnj;گذاری می&zwnj;شود. در مقابل اگر از همان اول یک قانون بلند&zwnj;مدت 10 ساله در نظر بگیرند و باید براساس آن شرکت&zwnj;ها در این 10 سال موظف شوند 95 درصد فوب خلیج&zwnj;فارس، در بورس&zwnj;کالا فولاد بفروشند. بر این اساس شرکت&zwnj;ها روند فعالیت خود را می&zwnj;دانند و دیگران نیز براساس همین داده&zwnj;ها تحلیل&zwnj;ها را انجام می&zwnj;دهند. شرکت می&zwnj;داند که قرار است با این نرخ محصول به فروش برساند. اما ناگهان می&zwnj;بینند این نسبت به 80 درصد تبدیل و&zwnj; ناگهان به 70 درصد بدل می&zwnj;شود. حالا اگر هفته بعد قیمت جهانی رشد کرد این احتمال وجود دارد که دوباره آن را 100 درصد کنند! در این شرایط &nbsp;وزیر می&zwnj;گوید بورس باعث رانت شده است. این اظهارات قطعا بدون مطالعه و آگاهی مطرح می&zwnj;شود. نکته مهم این است که &zwnj;فعالیت در بازار سرمایه تفاوتی با بازار&zwnj;های دیگر دارد. در بازار&zwnj;های دیگر سرمایه&zwnj;گذار چون به آن عرق دارد؛ برای منافع خود می&zwnj;جنگند اما در بازار سرمایه چون امکان فرار دارد سریع فرار می&zwnj;کند. وقتی وزیر به بورس اعتقاد ندارد &zwnj;سرمایه&zwnj;گذار نیز دارایی خود را نقد می&zwnj;کند و به بازار دیگری مانند رمز ارز و ارز، طلا، سکه و... منتقل می&zwnj;کند. بار&zwnj;ها این اتفاق تجربه شده است. با این روند سیاستی می&zwnj;بینید که چند وقت بعد دوباره دلار، موجی صعودی می&zwnj;گیرد. آن موقع نیز چند دلال را می&zwnj;گیرند و می&zwnj;گویند اینها نرخ دلار را بالا برده&zwnj;اند. به نظرم آن موقع باید سر وقت وزیر صمت رفت و گفت که یکی از دلایل رشد دلار شما هستید!<br /><br />شما به ریسک&zwnj;هایی که وجود دارد اشاره کردید.این ریسک&zwnj;ها چه اثری بر رفتار فعالان داشته و چه تفاوتی ایجاد کرده است.؟ برخی معتقدند سهامداران به&zwnj;دلیل اینکه نمی&zwnj;توانند نگاه بلند&zwnj;مدت داشته باشند؛ نوسان&zwnj;گیر شده&zwnj;اند و کوتاه&zwnj;مدت به بازار نگاه می&zwnj;کنند.<br />حدود 70 تا 80 درصد از کسانی که درحال&zwnj;حاضر در بورس سهام دارند و به خرید و فروش سهام دست می&zwnj;زنند، نسبت به بازده و ریسک&zwnj;های متواتر آن شناخت کافی ندارند. علت این است که آنها با دعوت عمومی به بازار وارد شده&zwnj;اند و تنها چیزی که به آن نگاه می&zwnj;کنند این است که قیمت سهم درحال&zwnj; رشد است یا خیر. آنها دید کاملی نسبت به ریسک&zwnj;ها ندارند. به&zwnj;عنوان مثال اگر دو هفته بازار مثبت باشد و سهامدار ببیند که درحال &zwnj;سود کردن است دیگر به راحتی سهم را نمی&zwnj;فروشد. تنها دلیل این است که وقتی که فرد شناختی نسبت به بازار پیدا کرده شناخت عمیقی نبوده است. او هم تقصیری نداشته است. آن فرد به&zwnj;دنبال سرمایه&zwnj;گذاری است و مدلی که یاد گرفته مبتنی بر رفتار قیمت بوده است. اگرچه در بسیاری از کشور&zwnj;های دنیا نیز همین مدل استفاده می&zwnj;شود، منتهی چون استرس و نگرانی به آن تزریق می&zwnj;شود رفتار&zwnj;ها همراه با نوسان شدید است. در واقع آن نگرانی موجب می&zwnj;شود؛&zwnj; فرد همان رفتار قیمتی را نیز به درستی پیگیری نکند.<br /><br />در عین حال یکسری افراد حرفه&zwnj;ای در بازار هستند که کار آنها این است. این افراد نیز زمانی که می&zwnj;بینند بازار دچار هیجان &nbsp;و درحال &zwnj;نزول است؛ آن سهم را خریداری نمی&zwnj;کنند به این امید که آن را در قیمت پایین&zwnj;تر بخرند. زمانی که روندی صعودی پیدا کرد نیز آن را می&zwnj;فروشند. این درحالی است که نوسان&zwnj;گیر اگر بداند سهمی که اکنون آن را می&zwnj;فروشد مجبور است آن را در قیمت بالا&zwnj;تر بگیرد،&zwnj; از نوسان&zwnj;گیری دست می&zwnj;کشد. &nbsp;نیمی از افرادی که وارد این بازار شده&zwnj;اند؛ به&zwnj;رغم میل آنها به یادگیری، بستر مناسب برای آنها مهیا نبوده است. اینها موجب شده آنها با عدم شناخت نسبت به ریسک&zwnj;ها تصمیم&zwnj; بگیرند. وقتی به&zwnj;عنوان یک معامله&zwnj;گر شرکتی را بررسی می&zwnj;کنید و وضعیت سودآوری و دارایی آن را تحلیل کرده&zwnj;اید؛&zwnj; از یک قیمت به پایین برای شما خرید جذاب می&zwnj;شود و از یک قیمت به بالاتر نیز باید آن سهم را فروخت. اما در شرایطی که مشخصات برای شما روشن نباشد و ارزندگی سهم را نشناسید؛ با تابلو حرکت می&zwnj;کنید. زمانی که عموم مردم این اقدام را انجام می&zwnj;دهند؛ طبیعتا رفتار به سویی می&zwnj;رود که کلیت بازار به&zwnj;طور مداوم درحال&zwnj; نوسان باشد و نتیجه&zwnj;ای جز &nbsp;افت تدریجی نخواهد داشت. اتفاقی که شاهد آن هستیم.<br /><br />هر چه تعداد افرادی بیشتری در یک سهم درگیر می&zwnj;شوند احتمال تاثیرپذیری از نوسانات و جو عمومی بیشتر خواهد بود. در عین حال نماد&zwnj;هایی وجود دارند که از سودآوری مناسبی برخوردار هستند اما مردم چندان به آن سهم اقبالی نشان نمی&zwnj;دهند. به&zwnj;ویژه کسانی که به تازگی به بورس وارد شده&zwnj;اند با آن درگیر نیستند. در مقابل سهامی را می&zwnj;بینیم که &nbsp;تعداد افراد بیشتری با آن درگیر هستند. به&zwnj;عنوان مثال در یک سهم می&zwnj;بینید که 20 هزار نفر آن را خریده&zwnj;اند و 20 هزار نفر آن را فروخته&zwnj;اند. هرگاه با این وضعیت مواجه&zwnj; شویم؛ در آنجا هیجان بر تحلیل غلبه می&zwnj;کند. به مرور نیز قیمت&zwnj;ها کاهش پیدا می&zwnj;کند. هر کسی هم بگوید که این سهام ارزنده است؛ این دوستان نمی&zwnj;پذیرند. زیرا می&zwnj;گویند که قبلا نیز همین&zwnj;ها را به ما گفته&zwnj;اند و ما این سهام را خریده&zwnj;ایم و حالا 50 درصد ضرر کرده&zwnj;ایم و اگر نفروشیم چند درصد دیگر قیمت سهم افت می&zwnj;کند.<br /><br />آیا حقوقی&zwnj;ها هم تحت&zwnj;تاثیر همین هیجانات هستند؟<br />حقوقی&zwnj;هایی که در بازار فعالیت می&zwnj;کنند عموما باید سرمایه&zwnj;گذاران بلند&zwnj;مدت باشند. حقوقی&zwnj;ها مانند کسانی هستند که سر قفلی یک بازار را در اختیار دارند. حقوقی زمانی که قرار است رفتار بلندمدت انجام بدهد؛ درجایی که هیچ&zwnj;کس جرات خرید ندارد؛ سهم را می&zwnj;خرد. زیرا حقوقی می&zwnj;تواند به&zwnj;صورت بلند&zwnj;مدت سهمی را نگه دارد و پس از کسب یک بازده مناسب از آن خارج شود. حالا هم قیمت&zwnj;ها ارزنده است؛ پس چرا حقوقی&zwnj;ها نمی&zwnj;خرند و نگه نمی&zwnj;دارند؟ زیرا حقوقی هم احساس می&zwnj;کند که اگر این کار را انجام دهد فردا با مشکلاتی روبه&zwnj;رو می&zwnj;شود. به&zwnj;عنوان مثال &nbsp;در شرایطی تصمیم می&zwnj;گیرد فروش انجام دهد، اما جلوی آن گرفته می&zwnj;شود. این رفتار&zwnj;ها همدیگر را تشدید می&zwnj;کند. حقوقی&zwnj;ها هم انسان هستند و پشت سیستم نشسته&zwnj;اند. چندی پیش نمادی دارویی را می&zwnj;دیدم، ساعت 9 و 10 دقیقه، 80 درصد فروش توسط یک حقوقی انجام می&zwnj;شد و سهم هم صف فروش می&zwnj;شد. این نشان می&zwnj;دهد که آن حقوقی از تازه&zwnj;وارد&zwnj;ها نیز بی&zwnj;تجربه&zwnj;تر است. خیلی از کسانی که درحال&zwnj;حاضر پشت کد&zwnj;های حقوقی نشسته&zwnj;اند؛ تجربه بازار این&zwnj;چنینی را ندارند.<br /><br />چرا این اتفاق افتاده است؟<br />از سویی نهاد&zwnj;های مالی ما پرداخت&zwnj;های مناسبی ندارند؛ از طرف دیگر درصد محدودی از این معامله&zwnj;گر&zwnj;ها سوءاستفاده&zwnj;گر هستند و درصد بالایی از این افراد نیز در خلأ کارشناسان خبره به این موقعیت رسیده&zwnj;اند. در بسیاری از موارد می&zwnj;بینید حقوقی&zwnj;ها در برابر استرس&zwnj;ها، از سهامداران حقیقی&zwnj; که سرمایه محدودی دارند رفتار بدتری دارند. فکر نکنید حقوقی&zwnj;های ما گرگ&zwnj;ها وال&zwnj;استریت هستند. بسیاری از آنها سطح توانایی محدودی دارند. برخی از رفتار&zwnj;ها به روشنی نشان می&zwnj;دهد که نظارت دقیقی بر مدیریت پرتفو صورت نمی&zwnj;گیرد. چرا؟ چون به آن مدیر بالادستی نیز نظارت دقیقی انجام نمی&zwnj;شود.<br /><br />برخی معتقدند که در بسیاری از سهام، حقوقی&zwnj;ها درحال&zwnj;پایین آوردن سهم هستند و برنامه دارند که سهام را در قیمت پایین جمع کنند. آیا اینها گرگ نیستند؟<br />خیر. من از نزدیک این فضا را تجربه کرده&zwnj;ام. اگر حقوقی&zwnj;های ما در این سطح بودند؛ وضع بازار ما این نبود! حقوقی&zwnj;ها همیشه یک قدم از حقیقی&zwnj;ها عقب&zwnj;تر هستند. حقوقی می&zwnj;ترسد که بازار دوباره منفی شود و فکر می&zwnj;کند &zwnj;بهتر است که حالا بفروشم. بعد هم می&zwnj;بینیم که وقتی پایین می&zwnj;آید آن را نمی&zwnj;خرد. البته هستند حقوقی&zwnj;هایی که رفتار&zwnj;هایی کاملا حرفه&zwnj;ای دارند و وقتی که می&zwnj;بینند یک سهم درحال &zwnj;افت است؛ آن را نمی&zwnj;خرند تا بتوانند آن را در قیمت پایین&zwnj;تر بخرند. اما اینکه فکر کنید، حقوقی&zwnj;ها نشسته&zwnj;اند و براساس یکسری الگوریتم&zwnj;ها الگویی را تعریف کرده&zwnj;&zwnj;اند که در صورت فروش قیمت به این میزان پایین می&zwnj;آید و براساس این الگو، در فلان زمان سهم را با فلان قیمت بخرند نیست. خیلی از آنها ساعت 10، 11 سرکار می&zwnj;روند. اصلا از افت&zwnj;وخیز&zwnj;های بازار خبر ندارند.<br /><br />نگاه شما نسبت به بازار&zwnj;گردان&zwnj;ها چیست، آیا همان خلأ مهارتی که در حقوقی&zwnj;ها وجود دارد؛ در بازار&zwnj;گردان&zwnj;ها هم وجود دارد، این بازیگران چه نقشی در بازار دارند، به&zwnj;طور کلی نقش بازار&zwnj;گردان&zwnj;ها در بازار چیست و چگونه می&zwnj;توان به آنها نظارت کرد؟<br />آنجا وضعیت افتضاح&zwnj;تر است. بعد از اینکه جو برای الزام بازارگردانی ایجاد شد، چشم&zwnj;های مدیران بازار&zwnj;گردانی جرقه زد. برای بسیاری از آنها روند سهم هیچ اهمیتی ندارد و قرار است با بازارگردانی کارمزدی دریافت کنند.<br /><br />وقتی بازار&zwnj;گردانی سهم را قبول می&zwnj;کنند، به&zwnj;طور معمول شرکت&zwnj;هایی که سهامدار این شرکت&zwnj;هستند مجبور می&zwnj;شوند که پولی وسط بگذارند. بازارگردان به&zwnj;طور معمول بابت مدیریت بازارگردانی سهم، یک درصد سالانه دریافت می&zwnj;کند. یعنی فرض کنید100 میلیارد تومان سهام در کد بازارگردان رسوب می&zwnj;کند و یک میلیارد تومان دریافت می&zwnj;کنند. به بازارگردان نه بالا رفتن و نه پایین آمدن قیمت سهم هیچ ارتباطی ندارد. در بیشتر موارد منبع بازارگردانی را سهامدار عمده، البته به اجبار تامین کرده است. اما درصورتی که بازار&zwnj;گردان منبع را تامین کرده باشد در نتیجه روند قیمتی سهم اهمیت می&zwnj;یابد. همچنین در مواردی که بازارگردان مالک سهم است، این نگرانی وجود دارد که مبادا ضرر کنم و مورد بازخواست قرار بگیرم. درخصوص نظارت&zwnj;ها نیز باید بر این نکته اشاره کرد که سهامدار عمده&zwnj;ا&zwnj;ی که مجبور شده بازارگردان بگیرد، باید هر هفته از بازارگردان گزارش دریافت کند. طبق قرار&zwnj;داد&zwnj;ها، در این گزارش&zwnj;ها باید نحوه خرید و فروش و قیمت سهام آورده شود. از طرف دیگر واحد نظارت سازمان بورس نیز می&zwnj;تواند این گزارش&zwnj;ها را بخواهد. هر صندوق بازارگردانی نیز متولی&zwnj;ای دارد که عموما یکسری موسسات حسابرسی هستند. متولیان و سازمان بورس نیز کارمزد می&zwnj;گیرند و باید گزارش&zwnj;ها را مورد بررسی قرار دهند. از طرف دیگر کسانی که در بازار درگیرند، باید گزارش&zwnj;های ماهانه&zwnj;ای را که این صندوق&zwnj;ها از عملیاتشان می&zwnj;دهند، رصد کنند و بتوانند براساس آن از بازارگردان پرسش کنند. البته باید به این نکته اشاره کنم که برخی از بررسی&zwnj;ها نشان می&zwnj;دهد برای بسیاری از بازارگردان&zwnj;ها روند قیمت سهم چندان مهم نیست. سهامدار عمده مجبور شده، بازارگردان هم کارمزد دریافت می&zwnj;کند.<br /><br />با همه&zwnj; این اوصاف و با توجه به رفتار سیاست&zwnj;گذار و بازیگران&zwnj; شما آینده بازار را چگونه می&zwnj;بینید؟<br />من گمان می&zwnj;کنم برخی فضای بازار را شناخته&zwnj;اند. آنها متوجه شده&zwnj;اند که با انتشار برخی اخبار و ایجاد جو منفی می&zwnj;توان انتظار داشت که قیمت سهام افت کند. جوی که می&zwnj;تواند توسط یک خبرنگار،&zwnj; مدیر یا یک مدیر دولتی ایجاد شود. این در شرایطی است که بسیاری به این باور رسیده&zwnj;اند که بسیاری از سهام ارزنده است اما به نظر می&zwnj;رسد در کوتاه&zwnj;مدت، این جو باعث می&zwnj;شود قیمت&zwnj;ها چندان رشد نکند و پایین بماند. اما زمانی که ارزندگی مطرح باشد؛ بالاخره کسانی پیدا می&zwnj;شوند که سهام را خریداری کنند. در سوی دیگر بالاخره وزارت صمت متوجه اشتباه خود می&zwnj;شود. در واقع باید امیدوار بود. در سال گذشته نیز مشابه همین اشتباه در صنعت روی رخ داد. مصرف روی 30 درصد تولید است. پارسال شرکت&zwnj;ها را مجبور می&zwnj;کردند که کل تولیدشان را در داخل بفروشند. اگر صورت&zwnj;های مالی این شرکت&zwnj;ها را بررسی کنید، متوجه می&zwnj;شوید که عمدتا سال گذشته از نظر مقداری نمی&zwnj;توانستند خوب بفروشند و به آنها اجازه داده نمی&zwnj;شد. بعد از مدتی متوجه شدند که در داخل این میزان از خریدار وجود ندارد و در نهایت این تصمیم اصلاح شد. اگرچه رانتی هم برای کسانی جابه&zwnj;جا شد. حالا آن کسی که چنین تصمیمی گرفت مورد بازخواست قرار گرفته است؟ خیر! اما به هر نحو شرکت&zwnj;های روی وضعیت بهتری دارند. روی صنعت کوچک&zwnj;تری است و کمتر کسی متوجه این تصمیم شد. امیدواریم که مشابه این اتفاق در مورد فولاد هم رخ دهد و بعد از گذشت چند ماه متوجه شوند که رویه&zwnj;ای که در پیش گرفته&zwnj;اند، اشتباه بوده است. با همه این اوصاف من گمان می&zwnj;کنم که در میان&zwnj;مدت بازار رشد خواهد داشت.</span></p><p>&nbsp;</p><p><span style="font-size: 12px">منبع: دنیای اقتصاد</span></p>